سلام عزيزم
اختلافات مادر شوهرو عروس تنها از روابط شما شروع نشده و به شما هم ختم نميشه...
اين اختلافات
ناشي از تداخل احساس عشق و وابستگي بين مادر و پسر به عنوان عزيزترين جنس مخالف زندگيش و همينطورعشق بين زن و شوهر به عنوان تنها هم سفر و همراه زندگيش به وجود مياد...
شما اول راه هستين و قطعا زمان بيشتري طول ميكشه كه يك مادر به اين باور برسه كه ديگه اين عزيزترين فرد تنها به خودش تعلق نداره و بايد حضور يك فرد سومي رو قبول كنه كه قصد جدايي اون رو از پسرش نداره و قراره تنها عشق و محبت و احساسش رو به اين پسر هديه كنه و در واقع آرامش دهنده اون فرد باشه...
بهتره كمي ارامشتونو حفظ كنيد...
خودتونو در گير جزئيات نكنيد...
تو اين دوران كمي صبور و با گذشت باشيد چراكه همونطور كه گفتم دوران ترس براي از دست دادن عزيزترين فرد براي يك مادره و هر كاري ميكنه كه احساس بين اونها مثل قبل باقي بمونه...
عزيزم شما بايد الان سياست مدارانه رفتار كنيد و تو اين مرحله بيشتر از اينكه به همسرت توجه كني خودتو به خانوادش و مادرش نزديك كني...
نگران نباش فرصت براي ابرازمحبت هاي بيكران به همسرت بعد از ازدواج نامحدود پيش مياد...
الان زمان نزديك شدن به مادر همسرت وخانواده ايشونه...
اين باور رو براشون بساز كه با ورود شما به اون خانواده قرار نيست چيزي عوض بشه...
بلكه قراره اونها دختر جديدي داشته باشن كه نگران غصه ها و بيماريها و مشكلاتشون هست و دلش ميخواد اونهارو هميشه شاد ببينه...
باران عزيز افرادي كه جزو خانواده ما نيستندو رابطه خوني با ما ندارند نياز به توجه و محبت و ابراز علاقه كلامي دارند تا بتونن به نيت خوب ما پي ببرندو رابطه عاطفيشون با ما قوي تر كنند...
پس اين سياست كلامي رو فراموش نكن و همونطور كه با كمك كردن و احترام گذاشتن دوست داشتنتو بهشون نشون دادي گاهي هم زبانن اينو عنوان كن و مثلا با تاكييد كردن به همسرت كه بايد بيشتر حواسش به مادرو خانوادش باشه و بايد تو انجام امور كوتاهي نكنه (البته جلوي مادر شوهرت بيان كن)همين باعث جلب اعتماد خانواده شوهر و بيشتر از اون خود همسرت ميشه...
شما دختر ساده و بي ريايي هستيد اما بدون كه گاهي بعضي سياستها نشانه بد بودن نيست وانجامش تنها راه اثبات خوبي و بي غرض بودنه...
شااااد باشي گلم